تولد یکساگی و واکسن

سلام دختر گلم الان دیگه یکسال  ودوهفته ای شدی و بسلامتی توی سال دوم زندگی قدم گذاشتی و بعد از جشن تولدت شما رو بردم تا واکسن یک سالگی رو بزنی وقتی واکسن زدی خیلی گریه کردی قربونت برم خیلی درد داشت مامانی میدونم و بعد از واکسن هم رفتیم خونه مامان جون حالا خیلی بهتر شدی البته مسئول واکسیناسیون گفت هفته دیگه احتمالا عوارضش دیده میشه نمیدونم انشاالله که چیزی نیست

توی جشن تولدت هم اصلا اروم نبودی یا غر میزدی یا گریه میکردی بیشتر از صدای فشفشه ها و بمب شادی ترسیده بود ی و مدام توی بغل من بودی و بهمین علت نتونستم درست و حسابی از شما عکس بگیرم

الان شما بسلامتی 9 تا دندون داری و بازهم لثه هات متورمند و در حال جوونه زدن دندان های بعدی

مرتب سرپا میایستی ولی هنوز نمیتونی راه بری از هر چی دم دستت باشه بریا بلند شدن کمک میگیری

کلمه هایی که میگی

بابا.

ماما.

آبه=اب

.دا =یعنی بده یا بگیر.

نه

و چند کلمه دیگر که الان یادم نمیاد

خیلی وابسته شدی به من اصلا نمیتونم برم بیرون یا خرید تا ببینی لباس میپوشم میزنی زیر گریه و دستتو باز میکنی یعنی بیا بغلم کن


و حالا چند تا عکس از تولد کفشدوزکی نانازم

انشاالله 120 سالگیت ناناز مامان


راستی روز مرد رو هم به همسر عزیزم صمیمانه تبریک میگم واقعا در مدت این یک سال بینهایت کمکم کرده و در نگهداری از نازگل خانم به من یاری رسونده

روزت مبارک همسرم

دوستتون دارم

دلنوشته

سلام به قشنگترین و عزیزترینم08200000

واقعا خیلی زود زمان میگذره انقدر زود که یادت میره چقدر سختی کشیدی تا یک نی نی داشته باشی حالا یک سال گذشته از روزی که ...............................

قرار بود یه همچین شبی برم بیمارستان بستر ی بشم تا فردا صبحش شما خانم قشنگم بدنیا بیای و یادم نمیره اونشب تا صبح از شدت گرسنگی و ترس خیس اب بودم و مرتبا عرق میکردم اصلا اروم و قرار نداشتم دلم میخواست زودتر ببینمت ببینم این هدیه اسمونی چه شکلیه  خیلی زودصبح شد و من حاضر شدم برم اتاق عمل چند تا مامان دیگه هم بودند ولی من از همشون کوچیکتر بودم و وقتی میخواستم برم اتاق عمل از ترس یهو شما توی شکمم جابجا شدی و رفتی بالا هنوزم که هنوزه اون لحظه زیبا رو فراموش نمیکنم که بعد از زایمان وقتی بــــــــهوش اومدم مامان جون شما رو گذاشت توی اغوشم تا کمی شیر بخوری و من خیلی بیحال بودم و ازشدت درد نمیتونستم درست و حسابی ببینمت خیلی ناز بودی مثل سفید برفی خوشگل با گونه های سرخ

 حالا یک سال از اون لحظه های قشنگ میگذره و فردا شما اولین سالگرد تولدته گل زیبای من 

امیدوارم تونسته باشم توی این یک سال به بهترین نحو  ممکن برات مادری کنم

19400000تولدت مبارک 19400000

انشاالله شب جمعه برات تولد میگیریم چون روز تولدت ایام وفات هستش

دوستت دارم فرشته آسمونــــــــــــــــــــــی06300000

روز مادر و نهمین دندان

سلام دردونه مامانی16200000

اول از همه روز مادر رو به همه مادران سرزمینم ایران و بخصوص به مادر عزیزم و همه دوستانم که اولین سالی بود که مادرشدن رو تجربه کردند تبریک میگم 18900000

چند روزیه که هشتمین دندان شما جوونه زده گلم و دیشب تب خیلی شدیدی داشتی که مجبور شدم شیاف استفاده کنم و امرو زهمچنان تب داری وقتی بررسی کردم دیدم یکی دیگه از دندون تختای سمت چپت دراومده و بخاطر اون تب کردی و بیحالی بهت تبریک میگم حالا 9 تا دندون داری و لثه ها ی دیگرت هم متورمند و یکی یکی شکوفه میزنن و مرتبا در حال گریه و بیقراری هستی Smilehaa

از 11 ماهگیتم که دیگه از همه چیز میگیری که بلند بشی و از میز میگیری و خودتو میکشونی اونور میز یعنی با کمک میز راه میری دیگه اصلا از نشستن خوشت نمیاد فقط دلت میخواد راه بر ی

غذا هم اصلا نمیخوری این دندون در اوردن شما هم که شده معظل مرتبا در حال شکوفه زدنن و شما هم بخاطر دردشون اصلا  به هیچی  لب نمیزنی بسلامتی تولدتم نزدیکه دارم وسایل تولدتو حاضر میکنم تا یه تولد قشنگ و ساده وبه یاد موندنی بگیرم برات انشاالله جشن 1000سالگیت دردونه من دوستت دارم 01100000